قصه های واقعی راجب اجنه و داستان های واقعی جن

قصه های واقعی راجب اجنه | وقتی که کودک بودم، به خانه جدیدی نقل مکان کردیم، من یک خانم را دیدم که در یک کمد سفید در یک اتاق صورتی نشسته است. او حتی برای من دست تکان داد. وقتی از مادرم پرسیدم این کیست، او جوابم را نداد.

? قصه های واقعی راجب اجنه | بخش متافیزیک PDF :

? ۱- روایات واقعی درباره اجنه



قیمت : ۱۷.۵۰۰ تومان ? سفارش / دریافت سریع ?


عجیب‌ترین قسمت ماجرا این بود که وقتی به خانه نقل مکان کردیم، فهمیدیم که در خانه اتاق‌هایی با رنگ صورتی وجود ندارد، خانواده من علی رغم اینکه من نسبت به آنچه می‌دیدم جدی بودم، اما آن‌ها حرف من را گوش نمی‌کردند.

چند سال گذشت و ما شروع به بازسازی خانه می‌کنیم. هنگام برداشتن کاغذ دیواری در اتاق خواب اصلی، متوجه شدیم که رنگ آن صورتی است. ”


این موضوع به صورت کامل و جامع داخل این پی دی اف توضیح داده شده ، لطفا تهیه و با دقت مطالعه کنید !!


جن و اجنه | قصه های واقعی راجب اجنه | کانون آموزشی و فرهنگی خرد ماندگار ایران انواع PDF و فایل صوتی – بخش متافیزیک

با سردتر شدن روزها، قلب من هم سردتر می شود. شوخی کردم اما نه، چیزی در مورد هوای سرد وجود دارد که باعث می شود من بخواهم فیلم های ترسناک ببینم و خودم را ترسانده کنم.

با توجه به اینکه من کسی هستم که خیلی راحت می ترسم، معمولاً ایده خوبی نیست زیرا باید با چراغ روشن بخوابم. اما زندگی به کمی هیجان هم نیاز داره ؟


برخورد پارک

مردی در مورد اینکه چطور با این پسر ملاقات می کند وقتی درست بعد از فجر در پارک می دود و فقط در روزها برای نماز فجرش دیر می آمد، ملاقات می کند. آنها دو بار ملاقات کردند و حتی بعد از دویدن برای صبحانه رفتند.

لینک مفید : چشم سوم

مدتی او را ندید و یک روز غروب شب در پارک قدم زد و دوباره با او ملاقات کرد. به جز این بار، کمی عجیب به نظر می رسید.

جن و اجنه | قصه های واقعی راجب اجنه : صدای او بسیار عمیق تر بود و ظاهرش به نوعی تیره تر و بدتر به نظر می رسید. او پرسید که آیا دوست دارد با هم شام بخوریم یا نه، و درست در همان لحظه مرد با تلفنش تماس گرفت.

لینک مفید : جفت روحی

آهنگ زنگ او اذان بود و وقتی سرش را بلند کرد دوستش ناپدید شده بود. بعد از آن تب بسیار شدیدی گرفت که چند روز طول کشید.


جن مؤمن

مردی نوشته است که چگونه برای خواندن نماز تهجد به مسجد نزدیک خانه اش رفته است و در حالی که مشغول نماز بود شنید که در باز شد و شخصی برای خواندن نماز در کنارش آمد.

لینک مفید : احضار روح اصولی

او توجه زیادی به آن مرد نکرد و وقتی بیرون رفت و دید که بیرون فقط یک جفت دمپایی مال او است. سریع به داخل دوید و دید که کسی آنجا نیست.


گربه شوم

شخصی در مورد داستانی پست کرد که چگونه وقتی مادربزرگ مادری او در بستر مرگ بود، یک گربه در خانه آنها ظاهر شد. گربه حتی زمانی که تمام درها و پنجره ها بسته بود در خانه ظاهر می شد.

جن و اجنه | قصه های واقعی راجب اجنه : واقعا بوی بدی داشت و کت بسیار کثیفی داشت. و هرگاه کسی آیه ای از قرآن را تلاوت می کرد ناپدید می شد.

لینک مفید : تله پاتی

بعد از مرگ مادربزرگ، گربه همچنان ظاهر می شد و چند بار که این اتفاق افتاد، همه افراد خانه مریض می شدند. بله به نظر می رسد این داستان توسط برخی از دوستداران سگ سفارش داده شده است.


عروس کارساز

این یک داستان بسیار محبوب است که همه در کراچی شنیده اند و واضح است که من نیز شنیده ام. ظاهراً مدتی پیش، یک عروس جوان و دامادش پس از عروسی به خانه رفتند.

جن و اجنه | قصه های واقعی راجب اجنه : ماشین تصادف کرد و هر دو فوت کردند. عروس را گاه در حال راه رفتن در جاده توسط کسانی که از آن می گذرانند دیده می شود.

لینک مفید : آموزش الواح

بسیاری از مردم بر این باورند که او هنوز آنجاست و به دنبال کسی است که به او کمک کند و این حادثه را دوباره تجربه می کند.


دختر رقصنده

این داستانی است که خدمتکار مادربزرگ مادرم شخصاً برای من نقل شده است. خانه پدربزرگ و مادربزرگ من بزرگ است و در بخش بهتری از سال، خانه خالی از سکنه است، زیرا آنها خارج از کشور هستند.

خانواده خدمتکار مادربزرگم در خانه بودند و برادر شوهرش در سهان (ایوان) می خوابیدند که ناگهان صدای پایال (خلخال) را شنید. چشمانش را باز کرد و زنی را دید که لباس کامل لنگا چولی پوشیده بود و از او می‌خواست که آنجا نخوابد.

جن و اجنه | قصه های واقعی راجب اجنه : او آشکارا عصبانی شده بود و فرار کرد تا به خانواده خود بپیوندد. به جرات می توان گفت، من هرگز در اتاق های خاصی در خانه نانوم کاملاً احساس راحتی نمی کنم.


همراه تخت

این اتفاق برای مادر یکی از دوستان افتاد. بعدازظهر داشت چرت می زد و ناگهان احساس کرد که رختخوابش طوری تغییر می کند که اگر کسی کنارش دراز بکشد، تغییر می کند.

جن و اجنه | قصه های واقعی راجب اجنه : برگشت تا ببیند چه چیزی بود و نمای مردی را دید که کنارش دراز کشیده بود. نمی توانست صورت او را تشخیص دهد.

لینک مفید : خواب بینی

او به عقب برگشت و نتوانست تکان بخورد که او را به خواندن آیاتی از قرآن سوق داد تا اینکه احساس کرد دوباره می تواند حرکت کند.


مسافر عجیب و غریب

این داستان دیگری است که عموی مادرم برایم تعریف کرد. زن و شوهری جوان پس از شرکت در مراسم عروسی در اواخر شب با موتور خود در حال رفتن به خانه بودند.

در یک جاده گیر افتاده، دوچرخه آنها از کار افتاد و در حالی که مرد سعی می کرد بفهمد چه مشکلی دارد، مردی با ظاهر عجیب ظاهر شد و از آنها کمک خواست.

لینک مفید : جن عاشق

مرد قبلاً ناامید شده بود و به او گفت که نمی تواند به او کمک کند و نمی تواند ببیند که قبلاً در مشکلات خود زانو زده است! همه اینها در حالی اتفاق افتاد که همسر باردارش به او نگاه می کرد.

جن و اجنه | قصه های واقعی راجب اجنه : مرد عجیب از پاسخ او عصبانی شد و چیزی تهدیدآمیز گفت و ناپدید شد. بعداً این زوج به خانه رفتند و زیاد به ماجرا فکر نکردند.

چند روز بعد، زن نوزادش را به دنیا آورد، اما نوزاد در جمجمه‌اش ناهنجاری داشت که به نظر می‌رسید کسی یا بهتر است بگوییم چیزی نیش بزرگی از آن گرفته است.


احضار اشتباه شد

مانند بسیاری از نوجوانان جوان، شخصی که این را نوشته بود در حال خوشی با پسرعموهای خود بود.

لینک مفید : جن در منزل

و البته مثل همه ما در یک مقطع سعی کردند ارواح را احضار کنند. یکی از دخترعموها زیر لب شروع کرد به شعار دادن که ناگهان باد سردی در اتاق وزید با اینکه هیچ پنجره ای باز نبود و در ثانیه بعد کمد به پایین افتاد.

جن و اجنه | قصه های واقعی راجب اجنه : بچه ها همگی جیغ می زدند و از اتاق بیرون می دویدند و دیگر واقعاً از این حادثه صحبت نمی کردند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *