من یک موز بودم

? من یک موز بودم | بخش داستان کوتاه PDF :

? ۱- داستان کوتاه

? ۲- نتیجه گیری



قیمت : ۹.۰۰۰ تومان ? سفارش / دریافت سریع ?


وقتی که عمو جبار من را همراه خودش به خانه آورد، شستم هم خبر دار نبود که در آینده ای نزدیک یا شاید هم دور چه اتفاقی ممکن است بیفتد و کسی هم از قبل به من خبر نداده بود و چیزی نگفته بود .

احتمال این هم باید داد که گفته بودند و من فراموش کرده بودم. درستی یا نادرستی این احتمال معلوم نیست ولی در بین موز ها این شایعه وجود دارد.

ولی من به شخصه، این را بخاطر نمی آورم و از نظر من، این احتمال، درصد بسیار کمی دارد. من خودم به این اعتقاد دارم که همه چیز به عمو جباری که تو را میخرد بستگی دارد.

مثل تمام مهمانی های دیگر که قبلا موز به موز به من رسیده بود، این مهمانی هم داشت برگذار می شد ولی با وسواسی بیشتر، چون که قرار بود برای اولین بار پای یک عضو جدید خانواده به خانه باز شود.

خاله فرشته هم هیچ موقع دوست نداشت که جلوی خواهر و داماد جدیدشان زرد بشود یا خواهرش را که برایش خیلی عزیز بود قهوه ای کند، یا به هر دلیل دیگه ای که داشت، هدفش این بود که مهمانی به نحو احسن برگذار شود. زن ها را که خودتان بهتر از من میشناسید


این موضوع به صورت کامل و جامع داخل این پی دی اف توضیح داده شده ، لطفا تهیه و با دقت مطالعه کنید !!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *